رسول گرامي با وجود آن هيبت ومتانت و عظمت الهي كه در وجود او تجلي داشت و همواره لبخندي برلب داشت گاهي با اصحاب خود شوخي نموده و با آنها به گفت و شنود مي پرداخت. امام صادق در قسمتي از پاسخ به سوال يكي از يارانش كه پرسيده بود (آيا رسول خدا با كسي مزاح مي كرد) فرمود:«از رافت و مهر آن حضرت اين بود كه با اصحاب خود مزاح مي كرد تا عظمت و بزرگيش دل آنان را نگيرد و بتوانند به او نگاه كنند و حوائج خود را بر زبان آورند» وسپس فرمود:« رسول اكرم زماني كه يكي از اصحاب را غصه دار مي ديد با مزاح و شوخي كردن او را مسرور مي نمود و مي فرمود :خداوند كسي را كه به ترشرويي با برادرانش روبرو شود دشمن دارد . رسول خدا با ياران خود در فضايي مملو از وقار و متانتخارج نشوند و هرگز اجازه نمي داد تا حقايق و مسائل مهم و جدي با شوخي و مزاح مورد اهانت قرار گيردو مي فرمود:«تفريح كنيد و سرگرمي داشته باشيد زيرا دوست ندارم كه در دين شما خشونتي ديده شود.و از روايات بدست مي آيد كه شوخي مناسب آن است كه در ان دشنام و ناسزا نباشد ايجاد بغض و كينه نكند رعايت اعتدال در شوخي بشود. شوخي به صورت كسب و كار قرار نگيرد و موجب پرده دري و بي حيايي و پررويي ديگران نشود زيرا صادق آل محمد فرمود : شوخي كه باعث گستاخي و پرورويي مردم نسبت به تو شود آن را به جا نياور.
نمونه اي از شوخي هاي پيامبر (ص)چنين است:روزي پيامبر(ص) پاي راست خود را نشان داده و از حاضران پرسيدند:اين پاي من به چه چيزي مي ماند ؟هر يك از اصحاب مطلبي فرمود و وجه شباهتي را بيان كرد پيامبر (ص) تشبيه هيچ كس را نپسنديد گفتند يا رسول الله(ص) شما خود بگوييد كه پاي شما شبيه چه چيزي است. پيامبر تبسمي بر لب نشاند و پاي ديگرش را نشان داده و فرمود:به اين پا شبيه است.امام علي بن موسي الرضا (ع) فرمود:مرد عربي به دين رسول الله (ص)مي آمد و براي حضرت هديه مي آورد و همان جا مي گفت پول هديه ما را مرحمت كن كه رسول خدا(ص) مي خنديد و گاه كه غمگين مي شد مي فرمود اعرابي چه شد كاش مي آمد.
احترام او به مردم زبانزد عام و خاص بود هر كي به خانه اش مي رفت او را گرامي مي داشت و گاه رداي خود را زير پاي او پهن مي كرد و گاه تشك خود را براي آنان مي گسترانيد و هيچ گاه پاي خود را در حضور ديگران دراز نمي كرد. از مجلسي بلند نمي شد مگر آنكه آنها بر مي خواستند آنهارا منع نمي كرد مگر از حرام. پيروانش را توصيه مي كرد وظيفه ي اخلاقي خود را در احترام به مردم چه در زبان و چه در عمل به بهترين شكل انجام دهند گر چه غير مسلمان باشند.
از موضوعات جالب در زندگي پيامبر (ص)كه توجه هر بيننده و خواننده اي را به خود جلب كرده و مي كند قاطعيت پيامبر(ص) در اجراي عدالت است. او كساني را كه به حقش تجاوز نموده و حقوق را پايمال مي كردند با گذشت و رافت وصف ناپذيري مواجه نمود اما آنجا كه حق ديگري ضايع مي شد يا حريم احكام شرعي شكسته مي شد و يا حكمي از احكام الهي جاري نمي شد چنان غضبناك مي شد كه تصور آن گاه ناممكن است و درباره او گفته شده «براي خداي عزوجل غضب مي كرد و براي نفس خود هرگز غضب نمي كرد.» زماني كه از خانه يكي از انصار دزدي صورت گرفت ومتهمان يك يهودي و يك مسلمان بودند گروه زيادي از انصار براي حفظ آبروي مسلمين و انصار برآن حضرت فشار مي آوردند كه از مجازات آن مسلمان صرف نظر شود و فقط مرديهودي(باتوجه به اينكه يهوديان دشمن مسلمين و پيامبر بودند.)مجازات شود ولي پيامبر(ص) بعد از تحقيق به اين نتيجه رسيد كه مرد يهودي بي گناه است. لذا با قاطعيت از يهودي طرفداري كرد و مرد مسلمان را محكوم كرد.
در باب تواضع و فروتني پيامبر (ص)همان كافي است كه خداي متعال فرمود:«پر و بال خود را براي پيروانت باز كن و نسبت به آنان متواضع باش» و خود مي فرمود :«خداوند به من وحي نمود كه به شما بگويم تواضع را در پيش گيريد»او هميشه با ياران خود حلقه وار مي نشست تا بالا و پايين مجلس مشخص نباشد تا آنجا كه ابوذر مي گويد: شخص غريبه اي كه وارد مجلس مي شد نمي توانست آن حضرت را بشناسد.پيامبر (ص)اجازه نمي داد كه در هنگام ورود به مجلس اصحاب از جاي خود بر خيزند و چون يارانش مي دانستند چنين كاري موجب رنجش اوست بر نمي خواستند و زماني كه عربي از پيامبر (ص) تقاضا كرد اجازه دهد او را سجده كند فرمود :«چه مي گويي؟اين ها روش قيصر و كسري است و شان من در پيامبري و بندگي است.»همچنين اجازه نمي داد زماني كه جايي مي رود گروهي دنبال او به راه افتند و اگر سواره بود اجازه نمي داد كسي همراه او پياده حركت كند و اورا مخير بين سه كار مي كرد.يا جلوتر برود يا صبر كند تا پيامبر برود و بعد او بيايد و يا اگر ممكن بود دو نفري بر مركب حضرت سوار شوند. او با هرگونه تكبر و خودپسندي در بين مسلمين مبارزه مي كرد.
امام علي فرمود«من و رسول خدا (ص)با هم در راهي مي رفتيم ديديم گروهي دور مردي را گرفته اند.رسول خدا(ص) پرسيد اين مردم چرا جمع شده اند؟گفتند:ديوانه اي است آزار دهنده و مردم دور او جمع شده اند.پيامبر(ص) فرمود:اين مرد دچار بيماري است ولي ديوانه واقعي كسي است كه در حال راه رفتن دستانش را به شكل متكبرانه حركت می دهد شانه اش را بالا مي اندازد و از خدا بهشت مي خواهد در صورتي كه وجود او پر از گناه و معصيت است و اين نشانه اي از خود پسندي و تكبر است.»
از ديگر نكاتي كه براي پيروان رسول خدا(ص) درس بزرگي است محبت علاقه و احترام آن حضرت به ياران و پيروان خود اوست . به طوري كه اگر روزي يكي از اصحابش را نمي ديد از حال او پرس و جو مي كرد و اگر در مسافرت بود براي او دعا مي كرد و اگر در خانه بود به ديدارش مي رفت و اگر با خبر مي شد يكي از يارانش بيمار است به عيادت او مي رفت. پيامبر چنان به مردم علاقمند بود و به آنها مهر مي ورزيد كه مردم او راپدري مهربان و دلسوز براي خود مي دانستند و در گرفتاري ها به متوسل مي شدند.او هيچگاه عيوب مردم را برملا نكرد و در اين موارد تجسس نمي كرد و مي فرمود:«بدي هاي يكديگر را پيش من مطرح نكنيد . زيرا دوست دارم با دلي پاك و خالي از كدورت با شما معاشرت كنم.»
انسان موجودی است اجتماعی و ناگزیر از معاشرت؛ و معاشرت اسلامی ، اصولی دارد که در زیر می آید.
1. اصول و کلیات معاشرت اجتماعی
از نظر اسلام معشرت دارای اصول و ضوابطی است و فرد مسلمان باید در معشارت های خود، کلیاتی را رعیات نماید ؛ در ذیل به بیان چند اصل از اصول معاشرت خواهیم پرداخت.