فضای بیرونی خود شامل تقسیمات فراوانی است. بخشی از فضای بیرونی که در داخل منظومه شمسی قرار دارد را فضای بین سیارهای مینامند. با گذر از هلیوپاس ( [Heliopause] مرز منظومه شمسی، جاییکه بادهای خورشیدی با بادهای ستارهای کهکشان راهشیری برخورد میکنند) وارد قسمتی از فضای بیرونی میشویم که به آن فضای بین ستارهای میگویند. در قدم بعدی با گذر از مرز کهکشان راه شیری وارد منطقه بسیار جدید و شگفتانگیزی میشویم که از آن با فضای بین کهکشانی یاد میشود.
عدم وجود جو در فضای بیرونی (یا به عبارت بهتر، غلظت بسیار اندک گاز و ذرات جامد در آن منطقه)، این قسمت از جهان را برای رصد آسمان در تمام گستره طول موج امواج الکترومغناطیسی ایدهآل ساخته است. فقط در چنین محیطی است که تلسکوپ فضایی هابل قادر به دریافت امواجی از ۱۴ میلیارد سال پیش میگردد. امروزه بیشتر دانش ما از فضا مرهون چنین امکان بدیعی است که بشر را قادر میسازد فارغ از اغتشاشات جو بر موجی که دریافت میکند، وسعت دانش خود را افزایش دهد.
بودن در فضای بیرونی خطرات بیشماری برای موجودات زنده به همراه دارد.
اولین خطر برای نوعی از زندگی که ما میشناسیم، عدم وجود اکسیژن است. نوع بشر برای بقا به اکسیژن جو احتیاج مبرم دارد و تنها هفت دقیقه نبود آن را تحمل میکند. خطر دوم مربوط به فشار بسیار بسیار اندک هوا است که میتوان آن را صفر فرض نمود. بدن انسان بعد از سالها بودن در شرایط سطح زمین خود را با فشار یک اتمسفری جو مطابقت داده است. به این منظور ما فشار داخلی معادل یک اتمسفر در بدن خود داریم تا همچون یک قوطی خالی در اثر فشار جو زمین له نشویم . در شرایط خلاء این فشار داخلی باعث دردسر خواهد شد. البته موجود زندهای که شرایط خلاء را تجربه میکند در اثر فشار داخلی دچار از هم پاشیدگی نخواهد شد اما اتفاقات ناگوار دیگری برایش روی خواهد داد. برای مثال آب در اندام سطحی مانند چشمها و پوست شروع به جوشیدن و تبخیر شدن ميکند، مویرگها در اثر فشار داخلی پاره خواهند شد و مرگ دردناکی در انتظار وی خواهد بود. |